مدیسا

مدیسا جان تا این لحظه 11 سال و 2 ماه و 17 روز سن دارد

****************************


مدیسا نفسه،مدیسا عمر منه،جونمه.............

سلامممممممممممممممممبه دوستای خوبم به نی نی های گلم امیدوارم همیشه خوب باشین

دخترم ،نازنینم ،تو برای مامان وبابا نعمت بزرگی هستی که خدا داده فدات بشم خدارو شکر میکنم 

عزیزم داشتم لباس زمستونی رو که مامانجون برا سیسمونی شما خریده بودن رو نگاه میکردم که چشمم خورد به کلاه وشنلی که خاله فریبا برات دوخته بود خدای من وقتی نگاهش کردم اینقدر ذوق کردم که نگو خلاصه دلم آروم نگرفت لباسهارو پوشوندمت وایییییییییییییییییییییییییی عزیزم چقدر ناز شدی تو این لباسها منم ازت عکس میگرفتم ولی دیگه خسته شدی  از بس میخواستم ازت عکس بگیرم گرمت شده بود که یکدفعه زدی زیر گریه بابای هم منو دعوا کرد گفت چیکار دخترم داری اذیتش میکنی (البته حق داشت )چون خیلی اذیتت کردم امیدوارم منو  ببخشی

(فففففففففففففففففففففففدات بشم مممممممممممممممممامانی)


تاریخ : 13 مهر 1392 - 22:25 | توسط : مدیسا(عشق مامان وبابا) | بازدید : 1997 | موضوع : وبلاگ | 37 نظر

مدیسا نگو بلا بگو خوشگل خوشگلا بگو

الهی فدات بشم تو دوردونه ای تو همه وجود منو بابائی هستی دوستت داریم قد تموم دنیا


تاریخ : 06 مهر 1392 - 21:46 | توسط : مدیسا(عشق مامان وبابا) | بازدید : 2732 | موضوع : وبلاگ | 23 نظر

گل گلدون مامان وبابا

فدات بشم مامانی ،عزیزم ،مهربونم ،عشقم تازگیها به مامان میگی (ماما) به آب میگی (آبا)، (بابا) میگی تا میبرمت تو آشپزخونه میگی( به به )فدات بشم خیلی قشنگ تلفظ میکنی این کلماتو قربونت برم دیگه همه رو میشناسی غریبی میکنی تا مهمونی میریم ولی چند دقیقه بعددوباره شیرینکاریات وخنده هات شروع میشه

(عزیزم در پناه خداوند یکتا همیشه صحیح وسالم وسلامت باشی)


تاریخ : 03 مهر 1392 - 16:56 | توسط : مدیسا(عشق مامان وبابا) | بازدید : 1504 | موضوع : وبلاگ | 21 نظر

عسل مامانی وبابای

عزیزم اینقدر شیرینی که میخوام بخورمت خیلی مهربون آروم ودوست داشتنی هستی هرروز که بزرگتر میشی بیشتر خواستنی میشی با ناز کردنت دل همه رو بردی فدات بشم همه برات یه اسم گذاشتن مامانجون میگه (عسیس من) خاله فریبا بهت میگه (مد مد )خاله زیبا (عسل بالا )خاله رویا(نچله من ) پریسا (توتو طلا) دائی محسن(متوی من) عمو امین(موچه) عمو حمید(شندولی) عمه سمیه (جیگل عمه) بابابزرگ (دختر نازی) دالیا (دوردونه)  خلاصه همه برات اسم گذاشتن وقتی هم صدات میکنن شروع میکنی به خندیدن 

عزیزم مامان و بابا خییییییییییییییییییلی دوووووووووووووووست دارن


تاریخ : 25 شهریور 1392 - 00:39 | توسط : مدیسا(عشق مامان وبابا) | بازدید : 1515 | موضوع : وبلاگ | 22 نظر

تمام هستی مامان وبابا

عزیزم، نازنینم تو تنها بهانه ای برای زندگی


تاریخ : 19 شهریور 1392 - 23:20 | توسط : مدیسا(عشق مامان وبابا) | بازدید : 1588 | موضوع : وبلاگ | 23 نظر

ارتباط بین مادر و دختر

ارتباط بین مادر و دختر

می توان گفت " ارتباط مادر با دختر، از دوران طفولیت مادر شروع می شود " . دوران طفولیت او تعیین کننده دوران طفولیت دخترش است. مادر به دختر آموزش می دهد که درباره خودش چه احساسی داشته باشد، چگونه با موقعیت های تنش زا روبرو شود، چگونه از زندگی اش لذت ببرد و چگونه بر ترس هایش غلبه کند. او به دخترش می آموزد چطور مثل یک خانم رفتار کند، چطور لباس بپوشد. اهمیت اعتقاد به خداوند را بداند و این که چطور روزی از دختر خودش مراقبت کند.

مادر هر آن چه درباره زن بودن لازم است به دخترش آموزش می دهد. مادری می گوید : "پرورش دختر همانند رشد و پرورش گل است " . شما تمام تلاشتان را می کنید. اگر کارتان را خوب انجام داده باشید، گل تان شکوفه می کند و سپس به سوی زندگی خودش می رود.

همه مادران به طور غریزی این مسئله را می دانند. دوست داشتن دختری که بخشی از شماست، ارتباط مادر و دختر را به گونه ای خاص شکل می دهد. مادران عاشقان همیشگی دخترشان هستند. هیچ کس نمی تواند این موضوع را نادیده بگیرد.

پنج عامل اصلی که مادران باید در تربیت دختران عزیزشان مدنظر داشته باشند :
** مادرباش نه بهترین دوستش
**اجازه بده با رویاهای خودش زندگی کند، او را وادار نکن با رویاهای شما زندگی کند
** زنی قوی و با اعتماد به نفس باش
**همسر خوبی باش، این شمائید که چگونگی ارتباط آینده اش را با مردان شکل می دهید
** آگاه باش که هدف این نیست که برای همیشه مرکز زندگی اش باشی، او را به سوی زندگی مستقل سوق بده.


از همین الان شروع کن. مادری باش که همیشه می خواستی مادرت با تو باشد ، منتظر نشو او هجده ساله شود. اسامی عروسک ها و حیوانات پارچه ای اش را بدان. از او بخواه درباره آنها برایت داستان تعریف کند. خنداندن او اولین کارت خواهد بود. با او غلغلک بازی کن.

بدان به عنوان مادر ، مهمترین کارت این است که علت گریه اش را بدانی. ببین مشکلی وجود دارد یا تنها خواهان توجه توست. مردان هرگز این موضوع را درک نمی کنند. به او کمک کن نام و نام خانوادگی و نشانی خانه را حفظ کند. این بسیار مهمتر از یادگیری الفباست. گاهی به او اجازه بده خودش مسواک بزند و موهای پدرش را همان مدلی که دوست دارد شانه کند. برای فرستادن او به کلاس های هنری، شنا، ژیمناستیک و... از همین حالا پس انداز کن. هرگز کاری نکن که به عشق بدون قید و شرط تو به خودش شک کند.
تاریخ : 17 شهریور 1392 - 04:13 | توسط : مدیسا(عشق مامان وبابا) | بازدید : 1447 | موضوع : آرت بلاگ | 14 نظر

مدیسای نازنازی روببین

مدیسای نازنازی روببین

عزیزم اینجا باغ گلهاست خیلی قشنگه عزیزم بزرگتر که شدی همش میبرمت توی باغ خودت اخه تو خیلی گلی دختر زیبای من
تاریخ : 14 شهریور 1392 - 17:34 | توسط : مدیسا(عشق مامان وبابا) | بازدید : 2248 | موضوع : فتو بلاگ | 20 نظر

مامانی ببین

مامانی گل گفته بودید عکس تخت وکمد مدیسا رو بذارم که ببینید

 


تاریخ : 14 شهریور 1392 - 17:14 | توسط : مدیسا(عشق مامان وبابا) | بازدید : 1187 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

مدیسا تلاش میکنه .............

مدیسا تلاش میکنه .............

طلای مامان وقتبی تو باغ بودیم اینقدر خیره به انارها شده بودی که گرفتم بالا دیگه ول نکردی میخواستی که انار بچینی
تاریخ : 13 شهریور 1392 - 18:22 | توسط : مدیسا(عشق مامان وبابا) | بازدید : 1357 | موضوع : فتو بلاگ | 7 نظر